این وبلاگم مظلوم واقع شده

خیلی وقته که خاطرات روزانه رو اینجا نمی نویسم یعنی وقتشو ندارم و یعنی تر این که دلم خیلی راضی به نوشتن خاطره نیست.

اتفاق های زیادی در این چند وقت افتاد که یکی از اونا در گذشت مرحوم اخوی ام بود  که در بین راه رفتن به تهران از ناحیه اخوی دیگرم مطلع شدم.

رفت و آمدهای زیادی هم در این مدت داشتیم به خصوص تابستون که اگه الآن برگردم به گذشته مثنوی شش،هفت کیلو کاغذ شود.

حمید تنهای تنها اومد شمال دو سه روز در خدمت ما بود! ولی از ترس ترافیک روز جمعه نماز مغرب و عشا رو که خوند ترجیح داد راهی بشه و رفت خوشبختانه پیام داد جادهخلوت بوده و به موقع رسیده الهی شکر.

چون بارندگی همه جایی شده بهش اشاره نمی کنم.

راستی ماه محرم و صفر هم تموم شد و به ماه ربیع الاول ورود کردیم درباره دو ماه سیاهپوش بودن و عزاداری و پخش برنامه های عزاداری از صدا و سیما نظرهای مختلفی وجود داره برخی از آقایون علما عقیده دارن تلویزیون زیاده روی میکنه و بعضی هم ترجیح میدن سکوت کنن.

چه کم و چه زیاد امسال تموم شد به قول استادم سال دیگر را که می داند حساب؟

امیدوارم در محرم و صفر و ماه غم و شادی برا خودمون و دیگران مفید باشیم چون غیر از این باشه جز حسرت فردای زندگی بهره ای نیست.

 

بس بگردید و بگردد روزگار

 

دل به دنیا درنبندد هوشیار

 

 

ای که دستت می‌رسد کاری بکن

 

پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

 
خاطرات روزانه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بهترین سایت دانلود فیلم ایرانی و خارجی دانلود رایگان کتاب ماندن در وضعیت آخر تامس هریس pdf مطب ایمپلنت تهران|دکتر وحید دهقان پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان آموزش روانشناسی ,شخصیت شناسی , مقالات صوتی روانشناسی , کسب و کار آپشن خودرو | گندم کار مشاوره ازدواج دنیای کامپیوتر کلینیک فنی و تخصصی بتن ایران